مطالب مذهبی
انجيل
برخي مسيحيان مانند «کشيش آريوس» و پيروان وي که به نبوّت عيسي معتقد بودند، ولي او را همانند خدا ازلي و ابدي نميدانستند، هرگز حاضر به پذيرش مصوباتي مانند عقيده به «تثليث» نشدند و به همين دليل، از سوي کليسا طرد و مورد لعنت قرار گرفتند. (ويل دورانت، بيتا: 4/ 331) موضوع تثليث در الهيات مسيحي، در سال 325 م با حضور سيصد و هجده اسقف در اعتقاد نامه «نيقيه» صورت گرفت. در آنجا براي همذاتي عيسي با خداوند و الوهيت عيسي چنين حکمي صادر شد: ما به خدايي يگانه ايمان داريم و به خداي قادر مطلق، آفريننده همه چيزهاي ديدني و ناديدني و به يک خداوندگار. عيسي مسيح، پسر خدا، به وجود آمده از ذات پدر، تنها اوست که از ذات پدر به وجود آمده، خدا از خدا، نور از نور، خداي حقيقي از خداي حقيقي، مولود نه مخلوق، همذات با پدر است. به وسيله او همه موجودات آفريده شدند؛ همه موجوداتي که روي زمين و در آسمانند. او به خاطر ما انسانها و براي نجات و رستگاري ما از آسمان فرود آمد، جسم گرديد و انسان شد. در ادامه همين اعتقاد نامه، نسبت به کساني که آن را نپذيرند، آمده که: کليساي جهاني و رسولان، کساني را که سخنان زير را ميگويند، لعنت ميکند: «زماني بوده است که پسر وجود نداشته است و بعد به وجود آمده است و او از نيستي به وجود آمده است و نيز اين کليسا کساني را اهانت ميکند که بر اين باورند که وجود او از ماهيت يا وجودي به جز ماهيت يا وجود پدر ناشي شده است و اينکه او تغييرپذير بوده و در معرض دگرگوني و تبديل است. (مک گراث، 1384: 57 و 58) علاوه بر اين، چهارمين شوراي جهاني در سال 451 م تصميمات شوراي نيقيه را دوباره تأييد کرد. (همان: 60) در حالي که اناجيل متي باب 1 و لوقا باب 1 و 3، حضرت عيسي را موجودي بشري دانستهاند و از اين رو، در نسبنامه وي، نام مادر و اجداد وي معرفي شده است.
نظرات شما عزیزان: